مینو کریمزاده در پاسخ به نامه عضو کتابخانه باقرالعلوم(ع) زنجان؛
من هم زادهی روستا هستم
مینو کریمزاده از نویسندگان مطرح کشوری در پاسخ به نامه «صبا دودانگه» عضو نوجوان کتابخانه عمومی باقرالعلوم(ع) روستای درسجین شهرستان ابهر، خودش را هم زادهی روستا عنوان کرد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی استان زنجان، در جلد شانزدهم کتاب «هدهد سفید» و در بخش «کاش تو را میدیدم» که به انعکاس نامهنگاریهای کودکان و نوجوانان با نویسندگان مطرح کشور اختصاص دارد، نامهی یکی از اعضای کتابخانههای عمومی استان با «مینو کریمزاده» منتشر شده است.
«صبا دودانگه» عضو نوجوان کتابخانه عمومی باقرالعلوم(ع) روستای درسجین شهرستان ابهر در این نامه خطاب به این نویسنده آورده است: «من دختری نوجوان هستم و رمان پیش از بستن چمدان را خواندم و بسیار اندیشه کردم. من که خود نوجوانی امروزیام درگیر آرزوهای کوتاه و بلند هستم. گهی همچون شخصیتهای داستان شما، گُلی و دریا میشوم. گاهی به سرم میزند که کاش در کشوری دیگر سکونت داشتم و هزاران کاش و آرزوی دیگر ... ولی گاهی هم همچون گلی در فراز و نشیبهای زندگی غوطهور میشوم و همه چیز را از یاد برده و پناه به سجادهی عشق میبرم و با خدای خود راز و نیاز میکنم. چنان غرق دعا و نیایش میشود که گویی همه چیز در نظرم کوچک شده و غمی در دل ندارم. این اثر دعا و راز و نیاز با خداست که دلم را آرام کرده.
خانم کریمزاده من از داستانهای شما لذت بردم و درس آموختم. از شما درخواست دارم درباره بچههای روستا هم داستان بنویسید. ما بچههای روستا واقعا از امکانات شهری بیبهره ماندهایم و خیلی از استعدادهایمان پایمال شده و میشود. در مورد محرومیت و مظلومیت نوجوانان روستا بنویسید تا کسانی که داستان میخوانند حداقل از زندگی آنان باخبر شوند و کمی اندیشه کنند. در روستا بچههای خوب و مهربانی با آرزوهای بلند و دلهای به تمام معنا پاک و بیآلایش زندگی میکنند که شاید بزرگترین آرزویشان این باشد که حداقل یک سفر کوتاه داشته باشند که برای بچههای شهری یک موضوع از پیش افتاده است. خانم مینو کریمزاده، از دل بچههای پاک نوجوان روستا، از کوچهباغهای روستا، از آرامش باغهای انگور روستای ما بنویسید که حتی خواندن این چنین جملهها گوش را مینوازد: با تشکر از شما»
«مینو کریمزاده» نیز در جواب این عضو کتابخانه نوشته است: «دوست عزیزم، صبا جانم. از خواندن نامهات خیلی خیلی خوشحال شدم. از اینکه کتاب «پیش از بستن چمدان» را دوست داشتی خیلی ذوق کردم. آرزوی هر نویسندهای همین است. همین که مخاطبش داستانش را بپسندد. این طوری خستگی به تنش نمیماند و احساس میکند که زحمتش بیثمر نبوده است.
صبا جان دودانگه، دوست نوجوان زنجانی من.
خبر داری که خودت خیلی قشنگ مینویسی؟ همین نامهات کلی برایم حسبرانگیز بود. و کسی که بتواند با نوشتن آدم را احساسی کند یعنی که خوب مینویسد و استعداد نوشتن دارد. البته داشتن استعداد به تنهایی کافی نیست. باید استعدادت را پرورش دهی، کتابهای خوب بخوانی و خودت هم هر روز بنویسی. حتی اگر شده فقط چند خط.
از من خواستهای که دربارهی بچه های روستا و آرزوهایشان بنویسم. از محرومیتها و آرامش باغهای انگورشا.
باید بگویم به روی چشم. اگر زندگی فرصت دهد حتما این کار را میکنم. من خودم زادهی روستا هستم و خوب میدانم که آنجا چقدرررررر بچههای با استعداد و هنرمندی دارد. حس تلاش و کاردانی بچههای روستا معمولا خیلی بیشتر از بچههای شهرنشین است. یک نمونهاش خود تو که از نامهات میبارد که چه دختر پرآرزو و تلاشگری هستی.
صبا جانم، باز هم ممنون که برایم نامه نوشتی و این همه خوشحالم کردی. امیدوارم روزی از نزدیک ببینمت تا حسابی با هم گپ بزنیم.
دورادور دست پر مهرت را محکم میفشارم و برایت آیندهای درخشان آرزو میکنم. دوست تو، مینو کریمزاده»
گفتنی است که کتابخانهی باقرالعلوم(ع) یکی از کتابخانههای روستایی فعال استان زنجان است که به دلیل فعالیتهای کتابمحور این کتابخانه، روستای درسجین در سال 1400 به عنوان برگزیده روستاهای دوستدار کتاب کشور نایل آمد.